ایرانخودرو، یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی ایران، سالها تحت مدیریت دولتی فعالیت کرده است. اخیراً با انتقال مدیریت به بخش خصوصی و انتشار صورتهای مالی جدید، بحثهای زیادی درباره عملکرد گذشته و انتظارات آینده این شرکت شکل گرفته است. اما آیا میتوان مسئولیت مشکلات چند دهه مدیریت دولتی را بر دوش مدیریت جدید خصوصی انداخت؟
حسابرسی مستقل، زیان انباشته هنگفت ایرانخودرو را تأیید کرده است. این زیانها، که تا هفت ماه پیش و در دوره مدیریت کامل دولت شکل گرفتهاند، نتیجه مستقیم سیاستها و تصمیمات همان دوره است. گزارشها نشان میدهد محصولات ایرانخودرو سالها با قیمتی کمتر از هزینه تولید فروخته شدهاند، اقدامی که طبق قانون تجارت میتواند برای هیئتمدیره وقت تبعات کیفری داشته باشد، زیرا این فروشها با آگاهی کامل و به زیان داراییهای شرکت انجام شده است.
این زیانها آیا از فروش زیر قیمت تمامشده، سوءمدیریت یا ترکیبی از هر دو ناشی شدهاند؟ هر دو عامل، نشانه بیتوجهی دولت به فساد اقتصادی در ایرانخودرو است که نهتنها به ضرر سهامداران تمام شده، بلکه به کاهش شاخص بورس و افت کیفیت و توسعه محصولات به دلیل کمبود نقدینگی منجر شده است.
ریشههای هزینههای بالای تولید: میراث مدیریت دولتی
منتقدان معتقدند قیمت تمامشده محصولات ایرانخودرو در دوره مدیریت خصوصی همچنان بالاست. اما این هزینهها از کجا نشئت میگیرند؟ سرمایهگذاریهای غیراقتصادی، مانند تأسیس کارخانهها در شهرهای مختلف بدون توجیه اقتصادی و پروژههای بیثمر در کشورهایی مثل سنگال، بلاروس، ونزوئلا و آذربایجان، هزینههای سربار را افزایش دادهاند. این تصمیمات، که در دورههای مختلف مدیریت دولتی اتخاذ شدهاند، بار مالی سنگینی را به مردم و سهامداران تحمیل کردهاند.
علاوه بر این، خرید مواد اولیه و قطعات با قیمتهای بالاتر از نرخ بازار، نتیجه روابط غیرشفاف با تأمینکنندگان در دوره مدیریت دولتی بوده است. مدیریت جدید خصوصی با دریافت تخفیفهای قابلتوجه از خریدهای خارجی، شفافسازی روابط با تأمینکنندگان داخلی و ایجاد رقابت بین آنها، گامهایی برای واقعیسازی قیمتها برداشته است، اما این اقدامات حالا مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
مقایسه عملکرد ایرانخودرو با رقبا در ماههای اخیر، بهبود در آمار تولید، کاهش بدهیها و سایر شاخصهای عملکردی را نشان میدهد. این تفاوت آشکار بین مدیریت خصوصی و دولتی، در حالی که وزارت صمت آن را نادیده میگیرد، قابل تأمل است.
مشکل قیمت تمامشده بالا، میراثی از مدیریت دولتی است که به بخش خصوصی منتقل شده و ارتباطی با عملکرد کوتاهمدت آن ندارد. برای قضاوت عادلانه درباره مدیریت جدید، باید زمان بیشتری سپری شود.
انتظارات غیرواقعی از مدیریت خصوصی
این تصور که بخش خصوصی بتواند در چند ماه مشکلات انباشتهشده چندین دهه را برطرف کند، کاملاً غیرواقعی است. موفقیت مدیریت جدید نه در حذف یکشبه زیان انباشته، بلکه در اقدامات اصلاحی هوشمندانهای است که سالها انجام نشده بود. این اقدامات شامل دریافت تخفیفهای قابلتوجه از تأمینکنندگان، کاهش ساختار پرهزینه شرکت، فروش داراییهای غیرمولد که سالها بار مالی سنگینی ایجاد کرده بودند، و بهبود نسبی کیفیت محصولات، خط تولید و خدمات پس از فروش است.
این گامها اگرچه در مقیاس کلان کوچک به نظر میرسند، اما نشاندهنده جهتگیری درست مدیریت جدید برای اصلاح زیرساختهاست؛ رویکردی که برای اولین بار پس از سالها آغاز شده است.
نیاز به پاسخگویی دولت
مخالفت برخی مقامات دولتی با پذیرش واقعیتهای مالی ایرانخودرو و نسبت دادن مشکلات به مدیریت جدید، عجیب و نیازمند شفافسازی است. دولت، بهعنوان مدیر پیشین این شرکت، باید در برابر سهامداران و افکار عمومی پاسخگو باشد.
شفافسازی نهتنها حق مردم است، بلکه برای حمایت از اصلاحات بخش خصوصی و درک شرایط کنونی ضروری است. بهجای انتقاد از مدیریت جدید، باید زمینه برای رفع مشکلات بهجامانده از گذشته فراهم شود. ادامه مسیر قبلی نه ممکن است و نه منطقی. اکنون زمان پشتیبانی از تحولات اصلاحی است، نه انکار واقعیتها.